" یک تیم به تعداد از افراد گفته می شود که دارای مقاصد ،اهداف و رویکردی مشترک اند که بر مبنای آنها به هم پیوند می خورند و به یکدیگر تکیه می کنند ."حال شناخت شخصیت تک تک افراد تیم ونقش هایی که باید به آنها داده شود یکی از مهمترین قسمت کار تیمی است که تحلیل DISC ( تست DISC ) مارا در شناخت افراد تیم و نقشهای درست منطبق بر شخصیتشان که باید به این افراد سپرد تا هم افزایی تیم حداکثر گردد یاری می رساند.
استفاده از ارزیابی رفتاری DISC برای کار تیمی یکی از قویترین ابزارهاست . دانستن نو ع شخصیت خود و همکارانمان در تیم باعث می شود که از کارکردن با آنها لذت بیشتری ببریم و کارایی و اثربخشی تیم بالا برود .
دیسک چیست ؟ ارزیابی دیسک یک ابزار ارزیابی رفتار است که بر مبنای نظریه روانشناسی ویلیام مارستون بنا شده است . نظریه مارستون بر چهار نوع ویژگی شخصیت مختلف متمرکز است :سلطه گری Dominance , تاثیر گذاری Inducement ،تغییر پذیری Submission ، قانون پذیری Compliance
سلطه گر Dominance: چگونه رفتار با قدرت و مشکل ، میزان علاقمندی بقدرت خود و دیگران و احاطه به موقعیت
افراد دارای D بالا :
نتیجه گرا، زود قضاوت کردن ،عجله داشتن ،از کوره دررفتن ، تند و سریع در تصمیم گیری و انجام کارها ، خود محور، قاطع
وقتی باهاشون صحبت می کنید می گویندقراره آخرش چی میشه ،قراره آخرش قراره به کجا برسیم. بنظر میاد خیلی مبادی آداب نیستند :چون زمان براشون مهمه میخواهند سریع به نتیجه برسند .
تاثیر گذاری Inducement : چگونگی رفتارتون نسبت به مردم ,دوست دارید با مردم ارتباط برقرار کنید I بالا و دوست ندارید با مردم ارتباط برقرار کنید I پایین
افراد دارای I بالا : عاشق ارتباط برقرار کردن هستند، اجتماعی، خوش بین و دارای نگاه های مثبت ، معاشرتی ، مشتاق، متقاعدکننده، خونگرم، اعتمادکننده، محبوب ، شاد و سرزنده ،تاثیر گذار ، دوست داشتنی ، بخشنده
تصویر بزرگ وکلی(کل نگر ) می بینند و بسمت آن حرکت می کنند و به جزییات توجه نمی کنند.
تغییر پذیری Submission: چگونگی رفتار شما با تغییر،
افراد دارای S بالا : صبور هستند.، خوب گوش می دهند ، افراد آرام هستند ، خشنود ، همکاری کننده ، یکنواخت ، راحت ، تودار ، سنجیده ، خونگرم و خوش برخورد ، علاقه مند به گروه و کمک به دیگران و ...
قانون پذیری Compliance: میزان رفتار شما به قوانین ,سازگاری پیدا کردن با رویه ها
افراد دارای C بالا : کمال گرا ، دقیق ،حقیقت جو ، نظام مند ، آداب دان ،دارای استانداردهای بالا ،تحلیل گر ، محافظه کار، حسابگر، پایدار، قابل اطمینان، محتاط، تمیز، منظم، دقیق، بانزاکت، سیاستمدار و ...
این افراد میگویند باید قانون را رعایت کرد، باید استانداردها را رعایت کرد .
خیلی براشون مهمه کار رودرست انجام دهند و درست بودن براشون مساوی رعایت کردن یکسری رویه هاست.
باید قبل از گرفتن تصمیم بخوبی در موردش تحقیق کنند .لب تاب میخواهند بخرند درسایت اینترنت مدلها را می بینند و چند بار به مراکز مهم فروش لبتاب مثل پایتخت سر میزنند و مدلها را می بینند و کاتالوگها را میگیرد و میبرد خونه و باز تحقیق
جزییات خیلی براشون مهمه .
DiSC با تحلیل شخصیت کارکنان به ما می گوید که ویژگی های شخصیتی آنها چیست ، نقاط قوت و ضعف آنها را بیان می کند و علاقه و توانمندیها و فعالیت های که آنها به نحو مطلوبی می توانند انجام دهند را مشخص می کند ،از طریق مدلDiSC متوجه خواهیم شد که آنها در چه محیط های احساس رضایت خواهند کرد و انرژی می گیرند و در چه محیط هایی انرژی از دست می دهند و چه نوع سبک مدیریتی را دوست دارند .
وقتی کار و فعالیتی مطابق مدل رفتاری ما به ما واگذار شود ما از آن کار لذت می بریم و انژی زیادی از ما نمی گیرد برای درک بهتر این موضوع مثالی می زنم .
گروه های D علاقه مند به کارهای زودبازده و عملی دارند ، برای آنها نتیجه و خروجی مهم است ، آنها مدیران عملیاتی خوبی می شوند .
گروه های I علاقه مند به ارتباط با دیگران و صحبت کردن و تاثیرگذاری بر دیگران دارند ، آنها فروشنده هایی موفق هستند.
گروه های S ،علاقه مند به کارهای دارای ثبات و کم ریسک و همچنین علاقه مند به کمک به دیگران هستند و کارهای مددکاری و مشاوره را دوست دارند.
گروه های C علاقه به تجزیه و تحلیل و انجام کارهای فکری دارند ، آنها تحلیل گران موفقی هستند و گزارش های دقیق و با کیفیتی ارائه می دهند .
با مثالهای بالا فرض کنیم ما بیاییم و کارهای مورد علاقه گروه (I) را به گروه (C ) و بالعکس بدهیم ، این کار باعث می شود تا افراد انرژی زیادی برای انجام کارهای صرف نمایند و اصطلاحا خود را با کار و محیط تطبیق دهند و این کار باعث می شود که کارکنان احساس نارضایتی کنند .
در این مثال اگر کارهای گروه (D) را به گروه (S) بدهیم نیز همین نتیجه را خواهیم گرفت ، پس متوجه می شویم که گروه های (D) با (S) در تعارض می باشند و گروه های (C)با (I) ،
لازم بذکر است ما در یک کار تیمی به همه چهار گروه نیاز داریم اگر D در گروه نباشد که ما را وادار به نتیجه سریع نکند کار محول شده از نظر زمانی بطول خواهد کشید .و اگر C در گروه نباشد که به جزییات توجه کند که ما در اجرای فرآیند اشتباه نکنیم .اگر I در گروه نباشد که با تیم های دیگر ارتباط داشته باشد و تجربیات تیم های دیگر را بداخل تیم ما منتقل کند ما در یک چارچوب بسته حرکت کنیم و بمحیط اطراف توجه نکنیم.و اگر بعد همکاری و تحلیلگری S نباشد که با دیگر اعضای تیم همکاری کند .
پس بنابراین سعی کنیم بدیگران برچسب نزنیم که شما D.I.S.C هستید و ما همه به هم در فعالیت اجتماعی و کار تیمی احتیاج داریم .